بچه هایم مدام با هم بحث و دعوا می کنند. این بحثها خطرناک یا شدید نیستند، اما واقعا مرا عصبی می کنند.
در نظر داشته بحث و جدل خواهر و برادرها امری کاملا عادی، اما مانند صدای مگسها در تابستان، ناراحت کننده اند.
ناراحت نباشید، خواهر و برادرها از هم دیگر چیزهای زیادی در مورد زندگی می آموزند
(اینکه چگونه مزاکره کنند چگونه با مسائل برخورد کنند، چگونه تفاوتهای مردم را درک کنند و با آنها زندگی کنند.)
به نظر می رسد که این برخوردها آموزشی بسیار مناسب برای ازدواج است؟
راه حلها
۱. آیا به خاطر می آورید هنگامی که شما و خواهر یا برادرتان کوچک بودید، حرفهایی می زدید که اکنون نمی خواهید آنها را بشنوید؟
شما بسیار معقول پاسخ می دادید (انگشتتان را در گوشتان فرو می کردید و آواز می خواندید).
برای برخورد با بحث و جدل فرزندانتان نیز از همین روش استفاده کنید.
یاد بگیرید که به این مسئله توجهی نکنید. به موسیقی مورد علاقه خود گوش کنید، به دوستی تلفن بزنید،
کمی تلویزیون تماشا کنید، جاروبرقی بکشید، دوش بگیرید.
اگر هیچ کدام از این کارها به نتیجه ترسید، پنبه در گوشتان فرو کنید و آواز بخوانید.
۲. گاهی اوقات، این بحث و جدلها در مورد چیزهایی واقعا احمقانه اند مانند اینکه پیراهن چه کسی سبزتر است.
در این صورت، انرژی خود را بیهوده صرف نکنید تا مشکل را حل کنید: «خب، کافی است بچه ها! هر دوی شما پیراهنهای سبز قشنگی دارید.»
بلکه موضوع بحث را نادیده بگیرید و حواس آنها را به نوعی فعالیت، خوراکی یا انجام کاری دیگر معطوف کنید.
۳. خواهر و برادرها باید یاد بگیرند که بدون مداخله شما با هم کنار بیایند.
آنها باید یاد بگیرند که چگونه با یکدیگر گفتگو کنند. حتی وقتی با هم مخالفند.
هیچ قانونی نمی گوید که شما باید با گوش دادن به این ها خود را شکنجه کنید، به آنها بگویید که اگر اختلاف نظری دارند،
می تواند تا حدی که دوست دارند در مورد آن بحث کنند، اما باید این کار را در جای دیگری انجام دهند.
به بیان دیگر، از آنها بخواهید تا اتاق را ترک کنند.
۵ دقیقه از اتاق خارج شوید.
احتمالا وقتی بر می گردید، بحث و جدل تمام شده است.
این طرح خروج، اغلب نتیجه بخش است زیرا خواهر و برادرها گاهی اوقات به این امید وارد معرکه می شوند که شما مداخله کرده و یک نفر را برنده اعلام کنید.
پس بدون مخاطب، این مسئله به خودی خود از بین می رود.
۴. به بچه ها بگویید که تا یک ساعت جداگانه بازی کنند.
اجازه ندهید که هیچ یک از آنها طی این یک ساعت، تلویزیون تماشا کند یا مشغول بازی های رایانه ای شود.
اولین واکنش آنها احتمالا این است که: «چه عالی! من به هیچ وجه دلم نمی خواست با او بازی کنم.»
اما وقتی بازی کردن به تنهایی به قدر کافی خسته کننده باشد، کم کم تمایل نشان می دهند که یک بار دیگر با هم بازی کنند.