محرومیت هیجانی
تله محرومیت هیجانی با احساساتی نظیر پوچی، بی معنایی در زندگی و بی تفاوتی همراه است.
این افراد هرگز نمی توانند عشق را تجربه کنند و هرگز معنای آن را درک نخواهند کرد؛
زیرا آنها احساس می کنند ارزش دوست داشته شدن را ندارند
و حس می کنند هیچ کس به آنها آن طور که باید اهمیت نمی دهد
و احساساتشان هیچ وقت درک نخواهد شد.
تجربه رواتشناسان
هنگامی که روان شناسان با این بیماران ملاقات می کنند،
به راحتی احساس تنهایی و پوچی را از رفتارشان در می یابند که آنها را در بر گرفته است و آن را با عمق وجودشان حس می کنند.
برطرف کردن این احساس در این بیماران کاری زمان بر است.
روابط
اگر در رابطه شان با آدم های بی لیاقت، خشن و بی عاطفه مواجه شوند،
خودشان را مستحق این رفتارها می دانند با خودشان کسی هستند که اینگونه رفتارها را در قبال دیگری در پیش می گیرند.
احساس نارضایتی
این موضوع باعث می شود که آنها همیشه از روابط خود، چه عاطفی و چه دوستانه، ناراضی باشند؛
چون همیشه احساس می کنند دیگران آنها را فریب داده اند،
مدام عصبانی هستند و این احساس خشم باعث میشود آنها بخواهند از دیگران کناره گیری کنند
و این دور شدن از اجتماع برای آنها احساس تنهایی را به همراه دارد
و همین امر آنها را بیشتر در باتلاق محرومیت هیجانی فرو می برد
و این تله را برایشان بزرگتر و عمیق تر می کند.
در واقع این ها بی آنکه بدانند کسانی هستند که مدام خود را در شرایط و روابطی قرار می دهند که به آنها احساس پوچی و سردرگمی بیشتری بدهد
و در نتیجه، هیچ وقت از روابط خود راضی و خشنود نیستند.