کودکان و طلاق
گاهی طلاق شرایط زندگی را برای کودک بهتر از قبل می کند و از تشنج ها دور می شود
اما در هر صورت تغییر شکل خانواده، ابهامات، ترسها و نگرانیها،
دلتنگی برای والد غایب و غم مسائلی هستند که برای کودک اتفاق می افتد.
خبر خوب اینست که کنترل آسیبهای طلاق تا حد زیادی دست والدین است.
طلاق ممکن است خطر مشکلات رفتاری پایدار را در فرزندان بالا ببرد اما فرصتی برای رشد تاب آوری آنها نیز هست.
طلاق را نمیتوانیم تغییر دهیم اما والدگری در دوران طلاق و پس از طلاق به عهده شماست.
اینکه کودک چگونه از این واقعه بیرون بیاید بسیار به رفتارهای والد بستگی دارد.
در هر طلاق سه مرحله وجود دارد:
۱- مرحله ناخشنودی:
دردناکترین مرحله هست. درگیریها و دعواها زیاد است.
احساسات منفی در جریان است.
بدترین مرحله برای کودک و والدین است.
در این مرحله تلاش کنید تا جایی که امکان دارد آرامش بیشتری ایجاد کنید
و کودک در دعواها حضور نداشته باشد یا به وی یاد دهید که زمان دعوای والدین به اتاق یا جای دیگری برود.
۲- مرحله تغییر:
طلاق یک تغییر عمده است و ممکن است از چند ماه تا چند سال این تغییرات طول بکشد.
تغییر مکان زندگی، تغییر مهد کودک یا مدرسه، دور شدن از دوستان و اقوام،
ممکن است مادر خانه دار ازین پس سرکار برود.
در این مرحله لیستی تهیه کنید از تغییراتی که قابل اجتناب هست و میتوانید جلوی آن را بگیرید.
تا جایی که میتوانید تغییرات را کم کنید تا کودک حس نکند دنیایش زیر و رو شده.
۳- مرحله ثبات:
بالاخره به یک ثبات میرسید. ثبات سازگاری کودک را بالاتر میبرد و میزان اضطرابش را کم می کند.
اولین قضیه این است که چگونه به کودک توضیح دهیم؟
آیا درباره طلاق به کودک بگوییم یا خیر؟
پاسخ: بله هست.
توضیح دادن باعث میشه که ابهامات از بین بروند ،وقتی کودک با ابهامات سرو کار دارد ممکن است داستان سرایی کند و این قضیه را بدتر می کند.
دومین اهمیت این قضیه اینست که توضیح دادن فوقالعاده پذیرش و سازگاری کودک را بالا می برد
و اگر این موضوع را به شیوه درست برای کودک توضیح دهید بالاخره واقعیت را می پذیرد
و انرژی روانی اش بجای اینکه صرف ابهامات کند برای سازگاری با این واقعیت می گذارد .
چه زمانی به کودک بگوییم که می خواهیم طلاق بگیریم؟
بعضی ها خیلی زودتر از موعد می گویند.
بعضیها هم چون از عکس العمل کودک می ترسند این اتفاق را به تعویق می اندازند.
بهتره بدانید که ،بله کودک با شنیدن این خبر احساسات آزارنده تجربه خواهد کرد اما اگر شما بدانید که چطور این واکنش را مدیریت کنید، کودک به سمت سازگاری خواهد رفت.
کجا این مسئله را به کودک بگوییم؟
این موضوع با احساسات تلخ همراه است.
پس بهتره در یک جای خنثی گفته شود.
مثلاً در اتاق خواب کودک گفته نشود که هر زمان در آنجا بود همان احساسها برایش تداعی بشه.
چه کسی این مسئله را عنوان کند؟
پدر و مادر هر دو باهم.
چون طلاق یک تصمیم دو نفره هست.
توافق در مورد محتوای گفتگو بسیار مهم هست.
هر چقدر هم که از هم خشم دارید به یاد داشته باشید
که صلاح کودک مهمترین موضوع مشترک شما هست پس دلیل کمی برای سازگاری بیشتر شما و توافق در محتوای گفتگو نیست.
نهایتاً اگر که چارهای نبود گفتن این موضوع را به روانشناس بسپارید.
بعد از این گفتگو خط ارتباط را با فرزندتان باز بگذارید
زیرا که ممکن است کودک یک سؤال را صد بار بپرسد تا مطمئن شود پس صبور باشید و به او بگویید که هر سؤالی دارد میتواند بپرسد.
درک کودکان از طلاق
درک کودکان از طلاق سنین مختلف متفاوت است
پس شما اول باید بدانید کودکتان چه درکی از طلاق دارد تا بتوانید راهکارهایی استفاده کنید که آسیب ها کمتر شود.
نوزادان:
قادر به درک واقعیت نیستند اما به خوبی متوجه تغییر حالات خلقی شما می شوند.
ممکن است فضای روانی حاکم بر خانه بر او اثر بگذارد.
راهکار: آغوش گرم و با آرامش، بوسیدن، تماس چشمی مستقیم.
کودک نوپا:
متوجه هست که مامان و بابا باهم خوب نیستند.
نبود یکی از والدین را بعد از طلاق حس می کند.
چون برای برآورده شدن نیازهایش به شدت به والدین وابسته هست.
اگر به نیازهایش پاسخ داده نشود، عملکردش بهم میخورد. اضطرابش بالا می رود.
مثلاً هر روز صبح که از خواب بیدار می شده مامان صبحانه میداده اما حالا مامان نیست
راهکار: تا جایی که میتوانید جلوی تغییرات را بگیرید و نگذارید که برنامه روتین زندگی کودک بهم بخورد، به نیازهایش پاسخ دهید.
کودک ۳ تا ۶ سال :
در این سن به این نتیجه می رسد که مامان یا بابا دیگر نیست
اما همه چیز برایش مبهم است و با تخیل به ابهامات پاسخ می دهد.
چون در این سن خود-محور هستند همه چیز را تقصیر خودش می ندازه
که اگر مثلاً بچه خوبی بودم مامان بابا باهم آشتی می کنند.
راهکار: باید به کودک بگویید که طلاق تصمیم آدم بزرگاس و تو هیچ تقصیری نداری.
تو مامان بابا داری و آنها همیشه در کنارت خواهند ماند اما در دو جای متفاوت.
تو خانواده داری اما شکل خانواده ات تغییر کرده از این به بعد تو دو تا خانه داری. خانه مامان، خانه بابا.
کودک دبستان:
متوجه مفهوم طلاق و فرآیندش هست.
احساس ترس، اندوه، خشم نسبت به والدین، دلتنگی برای والد غایب دارد.
گاهی خودش را مقصر می داند.
گاهی رویای بازگشت پدر و مادر پیش هم را دارد
و ممکن است کارهای مختلفی انجام دهد که والدین را هردو باهم در کنار هم داشته باشد.
احتمال دارد افکاری اینگونه داشته باشد:
همانطور که عشق مامان بابا نسبت به هم تمام شد ممکنه عشق آنها نسبت به من تمام شود.
راهکار: اجازه دهید که کودک احساساتش را بروز دهید
به او بگویید که احساس عصبانیت و غمگین بودن او را درک می کنید.
به او اطمینان دهید که همیشه مراقب او هستید و پدر و مادر هر دو متعلق به او هستند
اما دیگر در یک خانه زندگی نمی کنند و هیچ وقت هم پیش هم برنمی گردند.
بگویید که پدر و مادر هر دو با هم تصمیم گرفتند که دیگر با هم زندگی نکنند،
هیچ وقت تو مقصر نبودی و نیستی .عشق آنها نسبت به هم تمام شده اما تا همیشه عاشق تو هستند و هیچ وقت این عشق نسبت به تو تمام نمیشود.